شپش خیلی ناراحت و عصبانیه! اون همهاش میگه:
همهی شما حشرهها اسمهای قشنگ دارید! چرا من ندارم؟
کفشدوزک ایستاد و نگاه کرد:
تو خوشگلی و اسم قشنگی داری! چرا اینو میگی؟
چطوره که به خودم بگم کفشدوزک؟
اما تو که من نیستی!
پروانه از بالا پرواز کرد و اومد.
چی شده شپش؟ چرا ناراحتی؟
کفشدوزک میگه:
اون دلش یه اسم قشنگتر میخواد.
مثل چی؟
شپش گفت:
مثل پرشپش!
زنبور عسل اومد تا ببینه چه خبره!
شپش یک اسم جدید میخواد!
مثل شپش عسل؟!
پروانه بالهاش رو به هم زد و سنجاقک روی زمین نشست!
یا شاید هم شپشقک!
کرم ابریشم خزید و اومد تا ببینه چه خبره!
ولی تو شپش هستی! این چیزیه که تو هستی! چه اهمیتی داره که اسمت چه شکلیه!
شپش گفت:
شماها این حرفو میزنید چون اسمهای خودتون قشنگه!
در همین موقع مورچه کوچولو هم پرواز کنان اومد!
مورچه گفت:
مورچه هم اسم قشنگی نیست! خیلی کوتاهه!
مگس گفت:
ولی من از اسمهای کوتاه خوشم میاد!
عنکبوت که دوست نداشت از قافله عقب بمونه گفت:
باید یه اسم بهتر پیدا کنیم! کفشدوزک! بچه ها تو رو چی صدا میزنن؟
اونا خیلی چیزا به من میگن! کفشدوزک! پینه دوز! خال خالی!
زنبور میگه:
اونا بعضی وقتا به من میگن ویزویزی!
شپش که خیلی ناراحته میگه:
این خیلی باحاله!
پروانه بالهاش رو به هم زد و گفت:
حتما یه اسم باحال برات پیدا میکنیم! بپر و غلت بزن و بچرخ تا ما ببینیم بچهها چی صدات میکنن! ما هم زود زود برمیگردیم!
شپش کمی خوشحال شد! اون دلش میخواست بدونه که بچهها چه اسمی براش انتخاب میکنن! اون کم کم هیجان زده شد!
هفتهی بعد، همه حشرات برگشتن! شپش هیجان زده بود! هر کدوم از حشرهها یکی دو تا اسم شنیده بودن!
عنکبوت گفت:
یک عالمه اسم داریم!
و هر حشرهای یک اسم جدید گفت!
غلتکی، دکمهای، مامانبزرگ سیاهه، خفاش کوچولو، باله بامزه!
شپش که خیلی خوشحال بود گفت:
چقدر اسم برای من پیدا شده! کی فکرش رو میکرد!
پروانه، عنکبوت، سنجاقک، مورچه و زنبور پرسیدن:
خب حالا! اسمت قراره چی باشه؟
شپش خندید و گفت:
همشون قشنگن! نمیتونم انتخاب کنم! شاید شنبه ها دکمهای باشم، یک شنبهها خفاش کوچولو، جمعهها باله بامزه و….
زنبور نگاهی کرد و گفت:
تو انگار هیچجوره راضی نمیشی!
پروانه گفت:
اول که اسم جدید میخواستی! الان هم که هزارتا اسم داری! خیلی سخت میگیریهاااااا!
پروانه گفت:
به نظرم اسم جدیدش معلوم شد! شپش مشکل پسند!
خوب بود 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
😄😄سلام خوب بود 🥰
خیلی خیلی خندهدار بود 🤣😂
شپش مشکل پسند 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂😂😂🤣😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
😎😎😎
خوب بود ولی یکم بد بود
اصلا داستان خوبی نبود هی بچه هام میپرسن شپش چیه چیکار میکنه چی بگم بهشون
با سلام. ممنون که موشیما رو دنبال میکنید. این توضیح در مورد شپش برای فرزند دلبندتون. امیدوارم که کمکتون کنه: شپش یه حشره هست که بعضی وقتا میاد توی موی آدما و اونجا لونه درست میکنه چون موی آدما براش جای گرم و راحتیه! برای این که یه وقت شپش توی سرمون نره باید همیشه سرمون رو تمیز نگه داریم و از بالش، برس و شونه و کلاه و روسری شخصی خودمون استفاده کنیم! اگر هم همهی این کارها رو کردیم و شپش شیطون باز تونست بیاد تو سرمون، باید شامپوی مخصوص بخریم تا شپش از سرمون بره.
امیدوارم که این توضیح برای کوچولوتون مفید باشه
داستان آموزنده بود و یاد گرفتم که انسان در زندگی نباید مشکل پسند و بهانه گیر باشه
داستان مسخره ای برای بچه ها بود بی ارزش و بی محتوا وهیچ ارزش هنری ادبی و کششی برای بچه ها نداشت
با سلام… قصهها زیبا هستند. اما یک مشکل فکری در بیان برخی قصهها وجود داره که کودک رو به این سمت میبره که در نظام آفرینش نقص وجود داره… مثلا بهتر بود آخر این قصه طوری تمام میشد که شپش به این پی ببره که اسمش زیباست و همه اون رو با این اسم میشناسن و اینجوری نشه که از بین همه اسامی جدید قدرت انتخا نداشته باشه. آخر داستان ما یک شپشی داریم که از اسمش ناراضی هست… قدرت انتخاب در اسم جدید نداره ( که اسم جدید خودش ایراد داره وقتی اسم خودش شپش هست ) و دوستانی که به او یک لقب منفی هم دادند… مشکل پسند به شپش بودنش هم اضافه شده توسط دوستان! در قصههای کودکان مسیر قصه باید به سمت مثبت، نتیجه گرفتن، اصلاح شدن و این فضاها بره و پایانی مثل پایان قصه شپش مفید نیست.
با تشکر
با سلام
این داستان ها درسته با منطق طبیعت تطابق نداره ولی با منطق بچه ها چرا دلیلی نمیشه چون قصه ها دارای نقص آفرینشی هستن در بزرگسالی هم دچار مشکل بشن
پس دلیلی ندارد تو این سن بخوایم با بچه ها بحث فلسفی راه بندازیم چون اونا از طریق مثال ها با طبیعت آشنا میشن
همینطور که خیلیا با خوندن کتاب هایی مثل کلیله و دمنه با دنیای بیرون و آدماش آشنا میشن