یاسمین خیلی خیلی کارش خوبه و همهی رقص بالهاش رو بلده اما وقتی بقیه بهش نگاه میکنن استرس میگیره و حواسش پرت میشه!
جدیدترینها
داستان کودکانه تخیل بزرگ
دونه دونه بچههای سرتاسر دنیا به این فکر میکنن که اگر قرار بود نقاشیهاشون واقعی بشه، چی توی دفترشون میکشیدن!
قصه کودکانه روز بزرگ سلمونی
امروز، روز سالیانهی سلمونیه و آقای مو دراز میخواد که موهاشو کوتاه کنه! اما هیچکس وقت نداره که بهش کمک کنه!
قصه کودکانه جولیا میخواد کمک کنه
جولیا یه دختر کوچولوی مهربونه که دوست داره کمک کنه! اما هر وقت میخواد کمک کنه همه بهش میگن "نه"!
داستان کودکانه یه جای خالی بامزه
یکی از دندونهای تامی افتاده و یه جای خالی بامزه توی دهنش در اومده! حالا تامی با این جای خالی چه میکنه؟
قصه کودکانه شلغم غول پیکر
یه کشاورز توی زمینش شلغم کاشته بود. اون خیلی زود متوجه شد که یکی از...
داستان کودکانه بهترین دوست من
من یک دوست خیلی خوب دارم! اون توی خونهی من زندگی میکنه! وقتی من خوشحالم،...
داستان کودکانه آدم برفی تابستونی
جک یه آدم برفی کوچولو ساخته و نقشه کشیده که تابستون رو بهش نشون بده!
قصه کودکانه جیب جادویی الا
الا یه دختر کوچولوی دوست داشتنیه که دوست داره توی طبیعت بگرده و چیزهای جالبی که پیدا میکنه رو توی جیب بزرگ لباسش بذاره!
داستان کودکانه یک سنجاقک توی اتاق من
هادسون دوست نداره توی تخت خودش بخوابه! تا اینکه یه روز سر و کلهی یه سنجافک توی باغچه پیدا میشه!
قصه کودکانه بگرد و منو پیدا کن
ساشا یک پلنگه و مادرش میخواد بهش یاد بده چجوری خودش رو قایم کنه! به نظر شما ساشا میتونه خوب یاد بگیره؟
داستان کودکانه لیلا، ماهی و وال
لیلا، دختر کوچولوی مهربون، ماهی رو نجات میده و حالا ماهی میخواد که کار خوب اون رو جبران کنه!
قصه کودکانه درخت خاطره
نیلسون و نلی پدربزرگ رو خیلی دوست دارند! اما پدربزرگ خیلی پیره و فوت میکنه! حالا مامان و بابا به اونا کمک میکنند که با دلتنگیشون کنار بیان!
داستان کودکانه من یک اسم قشنگتر میخوام
شپش کوچولو دلش میخواد یه اسم جدید و باحال داشته باشه! مثل بقیهی دوستاش! اما از کجا باید یه اسم جدید پیدا کنه؟!
قصه کودکانه سالی و خرسی به آرایشگاه میرن
سالی باید بره و موهاش رو پیش خانم آرایشگر کوتاه کنه! مامانش بهش اجازه میده که یک عروسک هم با خودش ببره!
داستان کودکانه نگاه کن لوکاس
لوکاس یه پسر بچهی بامزه است که گوشهاش و بینیش خیلی خوب کار میکنن، اما اصلا به دور و برش نگاه نمیکنه!
قصه کودکانه ماهیگیر و همسرش
روزی روزگاری یک ماهیگیر و همسرش با هم در یک کلبه کوچک کنار دریا زندگی...
داستان کودکانه مورچه و ملخ
روزی روزگاری یک مورچه و یک ملخ در یک علفزار زندگی میکردن.مورچه تمام روز سخت...
داستان کودکانه ملکه برفی
روزی روزگاری در یک سرزمین بزرگ که پوشیده از برف بود، پسر جوانی به نام...
داستان کودکانه انگلیسی
بیش از 30 داستان و قصه کودکانه انگلیسی ( English Stories for Kids & Audio...
قصه کودکانه زیبای خفته
سالها پیش، در یک امپراتوری زیبا، یک پادشاه و ملکه زندگی می کردن که فقط...
داستان کودکانه گربه چکمه پوش
روزی روزگاری آسیابان فقیری با سه پسرش زندگی می کرد. سالها گذشت و آسیابان قصه...
قصه کودکانه اژدهای خجالتی
روزی روزگاری یک چوپان در یک روستای زیبا زندگی میکرد. یکی از روزها، با ترس...
قصه کودکانه موسیقیدانان برمن
دوستای عزیزم، امروز میخوام قصه موسیقیدانان برمن رو براتون تعریف کنم. روزی روزگاری مردی بود...