سالها پیش، در یک امپراتوری زیبا، یک پادشاه و ملکه زندگی می کردن که فقط...
جدیدترینها
داستان کودکانه گربه چکمه پوش
روزی روزگاری آسیابان فقیری با سه پسرش زندگی می کرد. سالها گذشت و آسیابان قصه...
قصه کودکانه اژدهای خجالتی
روزی روزگاری یک چوپان در یک روستای زیبا زندگی میکرد. یکی از روزها، با ترس...
قصه کودکانه موسیقیدانان برمن
دوستای عزیزم، امروز میخوام قصه موسیقیدانان برمن رو براتون تعریف کنم. روزی روزگاری مردی بود...
داستان کودکانه پری دریایی کوچولو
سلام بچههای عزیزم! امروز میخوام قصه پری دریایی کوچولو رو براتون تعریف کنم! روزی روزگاری...
داستان کودکانه شنگول منگول حبه انگور
روزی روزگاری در یک جنگل دور، یک کلبهی سنگی با مزه قرار داشت. این کلبه...
قصه کودکانه سه بچه خوک
روزی روزگاری در پایین یک دشت وسیع، یک مزرعهی زیبا بود. توی این مزرعه یک...
داستان کودکانه سه بز بلای ناقلا
روزی روزگاری توی دامنهی یک تپهی سر سبز، سه تا بز بلا زندگی میکردن!! یک...
قصه کودکانه لاک پشت و اردکها
احتمالا شما بچههای باهوش میدونید که لاک پشتها خیلی خیلی آروم راه میرن چون مجبورن...
قصه کودکانه چوپان دروغگو و گرگ
روزی روزگاری در زمانهای خیلی دور، پسرک چوپانی بود که تموم روز مراقب گوسفندهای اربابش...
داستان کودکانه هانسل و گرتل
روزی روزگاری در پایین یک دره، جنگل سرسبز و زیبایی قرار داشت. درست کنار این...
قصه کودکانه خرگوش و لاک پشت
روزی روزگاری در یک جنگل زیبا، یک خرگوش خاکستری بامزه زندگی میکرد. خرگوش قصهی ما...
قصه کودکانه روباه و لکلک
روزی روزگاری، یک روباه زندگی میکرد که رفتار خیلی خوبی نداشت. یک لک لک در...
داستان کودکانه جنهای کوچولو و کفاش
روزی روزگاری، یک کفاش مهربان زندگی میکرد که خیلی خیلی فقیر بود.اون مرد صادق و...
داستان کودکانه رامپل استیکس، جن کوچولو
روزی روزگاری بر فراز یک تپه بلند، یک قلعه طلایی قرار داشت. قلعه و تمام...