من یک دوست خیلی خوب دارم! اون توی خونهی من زندگی میکنه!
وقتی من خوشحالم، اونم خوشحاله!
وقتی من گریه میکنم، اونم گریه میکنه!
اما من نمیتونم صدای اونو بشنوم. دوست من توی آیینه زندگی میکنه!
من بهش گفتم:
بیا بیرون تا با هم بازی کنیم!
اما اون بیرون نیومد!
من ناراحت شدم و رفتم که بخوابم!
توی خوابم، دوستم از آیینه اومد بیرون و ما با هم کلی بازی کردیم!
ما دویدیم، پریدیم، سر و صدا کردیم و آواز خوندیم!
وقتی من با اون حرف میزدم، اونم با من حرف میزد!
فردا صبح دوستم دوباره برمیگرده توی آیینه!
اما من اصلا ناراحت نیستم! چون ما دوباره توی رویا با هم بازی خواهیم کرد!
داستان رؤیایی 🌠ماورایی ⭐
تخیل برانڱـیز بود🍃
قصه ی خیلی خوبیه ولی یک سری مشکلات داره ولی من در نظر نمیگیرم عالی
خیلی مسخره بود
کییان
ممنون . فقط من اول فکر کردم راجع به خداست . چون نوشته بود بهترین دوست من . و اینکه تو خونمونه و … . دوست تو آینه اگرچه خوبه ولی بهترین نیست . با تشکر
متوسط بود
ام من می گم خوب بود
خیلی زیبا بود ولی قصه ش کوتاه بود،🌸🎀🎁❤️🌹💐💝♥️❤️🧡💛💚💙💜🤎🖤
باحال بود