وقتی تامی 5 سالش بود، همهی دندونهاش سر جاش بود، اما وقتی شش سالش شد، یکی از اونا افتاد!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/2.jpg)
اون دندون شیطون، یکی از دندونای ردیف پایین بود.
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/3.jpg)
تامی میتونست با زبونش جایی که دندونش قبلا بود رو لمس کنه! لثهی تامی نرم بود!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/4.jpg)
تامی از اینکه میتونست زبونش رو به لثهاش فشار بده خوشش میومد اما دلش برای اینکه اونجا یه دندون داشته باشه تنگ شده بود.
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/5.jpg)
یه شب تامی داشت شام میخورد که ناگهان متوجه شد میتونه یه کار خیلی باحال انجام بده.
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/6.jpg)
میتونست یه لوبیا سبز توی جای خالی دندونش بذاره!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/7.jpg)
مامان با خنده گفت:
نگاه کن! تو یه دندون لوبیا سبز داری!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/8.jpg)
برادر بزرگ تامی، بنی، خیلی از دندونهاش قبل از تامی افتاده بودن، اما اون دندون لوبیا سبز نداشت! چون دندونای اون دوباره در اومده بودن!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/9.jpg)
بنی گفت:
مامان! منم یه دندون لوبیا سبز میخوام!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/10.jpg)
مامان با دقت به دهان بنی نگاه کرد.
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/11.jpg)
مامان گفت:
تو برای یه لوبیا سبز جا نداری! اما یه جای کوچیک برای یه ماکارونی نازک داری! دندون ماکارونی دوست داری؟
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/12.jpg)
بن با همین هم راضی بود:
دندون ماکارونی هم خوبه!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/13.jpg)
مامان گفت:
ولی یه ماکارونی خیلی خیلی نازک!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/14.jpg)
تامی فهمید که جای خالی دندونش برای ماکارونی هم جای خوبیه!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/15.jpg)
و تازه! جای یه تیکه هویج هم هست!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/16.jpg)
و حتی جای مارچوبه!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/17.jpg)
و حتی جای یه تیکه پنیر!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/18.jpg)
و تازه میتونست زبونش رو از اون سوراخ بیاره بیرون!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/19.jpg)
تامی یکمی ناراحت شد وقتی دید که دندون جدیدش در اومد و جای خالی بامزهاش رو از دست داد!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/20.jpg)
ولی خوشبختانه 19 تا دندون دیگه داشت که میوفتادن و جاهای خالی دیگهای توی دهنش در میومد!
![](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2024/05/21.jpg)
داستان خیلی قشنگی بود .
خیلی داستان خوبی برای بچه ها هست من و همسرم خیلی راضی هستیم👍👏👍
خیلی باحال بود
خیلی عالی
قصه ی خیلی قشنگ بود،🤎🖤♥️🧡💛💚❤️🌸🎁💐💝🙏👏👍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😾❤️😾❤️❤️😾😾❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😾❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😾❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️🤍♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️🤍♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💟💟💟💟♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️💟💟💟💟💟💌💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
عالی بود .🥲
چرا تامی شب ناهار میخورد؟!!
داستان بامزه و زیبایی بود،دخترم خیلی خوشش اومد
خیلی بامزه و قشنگ بود🤩
داستان خیلی قشنگی بود داداشم خیلی خوشش اومد