لوگو موشیما
لوگو موشیما

قصه کودکانه باربارا و میکروب‌های نامرئی

قصه کودکانه باربارا و میکروب‌های نامرئی
میلاد تقی زاده نیم‌رخ

.

.

باربارا، توله سگی بازیگوش است که از شستن دست‌ها فرار می‌کند چون میکروب‌ها را نمی‌بیند. وقتی مریض می‌شود، دکتر با میکروسکوپ خطر آلودگی‌های نامرئی را نشان می‌دهد و باربارا یاد می‌گیرد چطور سالم بماند.

عروسک لبوبو
عروسک لبوبو

باربارا یک توله سگ پشمالو و پرانرژی بود که چشم‌های درشتی داشت.

او عاشق دویدن، پریدن و غلتیدن در پارک بود. وقتی از بازی برمی‌گشت، پنجه‌هایش همیشه کثیف بودند، اما باربارا حوصله نداشت به حمام برود یا دست‌هایش را بشوید.

مامان سگه، که خیلی مهربان و دانا بود، به او گفت: «باربارا جان، برو دست‌هات رو بشور و تمیز شو.»

باربارا به حرف مادرش گوش نمیکنه

باربارا در جواب می‌گفت: «مامان، من که تمیزم! کجا کثیفه آخه؟»

مامان سگه هر بار توضیح می‌داد: «عزیزم، باید دست‌هات رو بشوری و حمام کنی. اگه این کار رو نکنی، مریض می‌شی!»

اما باربارا فقط شانه‌هایش را بالا می‌انداخت و می‌گفت: «مامان، من که چیزی نمی‌بینم! تمیزم.»

چند روز گذشت و باربارا همچنان بازی می‌کرد و به تمیزی اهمیت نمی‌داد.

یک روز بعدازظهر که از حیاط برگشت، احساس کرد کمی بی‌حال است. گلویش هم کمی درد می‌کرد، اما توجهی نکرد و با خودش گفت: «حتماً زود خوب می‌شم!»

باربارا احساس مریضی میکنه

شب که شد، حال باربارا خیلی بدتر شد. تمام بدنش درد می‌کرد، تب داشت و دیگر نمی‌توانست بازی کند.

با چشم‌های خیس به مامانش نگاه کرد و گفت: «مامان! من چرا اینقدر حالم بده؟»

مامان سگه پیش او نشست و پنجه‌اش را روی پیشانی گرم باربارا گذاشت. «عزیزم، بهت گفته بودم که میکروب‌ها و آلودگی‌ها با چشم دیده نمی‌شن. حالا باید بریم پیش دکتر.»

باربارا مریض شده

مامان و باربارا به مطب آقای دکتر رفتند. آقای دکتر یک سگ پیر و مهربان با عینکی روی بینی‌اش بود که همیشه لبخند می‌زد.

دکتر با صدای گرمی گفت: «سلام باربارای کوچولو، چی شده؟»

باربارا میره پیش دکتر

مامان باربارا گفت: «آقای دکتر، باربارا به تمیزی اهمیت نمی‌ده و حمام نمی‌ره.»

دکتر به باربارا نگاه کرد و پرسید: «باربارای عزیز، چرا حمام نمی‌ری و دست‌هات رو نمی‌شوری؟»

باربارا با صدایی آهسته گفت: «آخه آقای دکتر، من که چیزی نمی‌بینم. فکر می‌کنم تمیزم.»

دکتر لبخندی زد و گفت: «باربارا جان، میکروب‌ها و موجودات ریزی هستن که با چشم عادی دیده نمی‌شن. برای دیدنشون نیاز به یک میکروسکوپ داریم!»

او باربارا را روی صندلی مخصوص گذاشت و از او خواست پنجه‌اش را روی یک صفحه شیشه‌ای بگذارد. «بیا تا بهت نشون بدم!»

باربارا دستش رو میذاره زیر میکروسکوپ

باربارا چشم‌هایش را به عدسی میکروسکوپ نزدیک کرد. «وای! چه عجیب!»

«این کوچولوی نامرئی، یک میکروبه. این‌ها وقتی دستات کثیفه، وارد بدنت می‌شن و باعث می‌شن گلوت درد بگیره و تب کنی!»

میکروب های دست باربارا

«این یکی، یک کک بازیگوشه. این کک‌ها توی موهای سگ‌ها زندگی می‌کنن و وقتی بیان روی بدنت، پوستت خارش پیدا می‌کنه!»

کک های دست باربارا

«و ببین! این هم کنه است. کنه‌ها موجودات کوچکی هستن که به پوست می‌چسبن و اگه بمونن، ممکنه تو رو خیلی مریض کنن!»

کنه های دست باربارا

«و این‌ها، شپش‌های ریزن. اونا هم توی موهات جا خوش می‌کنن و پوستت رو اذیت می‌کنن و باعث خارش می‌شن.»

شپش های دست باربارا

باربارا با تعجب به همه آن موجودات کوچک نگاه کرد. «آقای دکتر، حالا فهمیدم! واقعاً چقدر آلودگی هست که با چشم دیده نمی‌شه!»

دکتر لبخندی زد و گفت: «آفرین باربارا! خیلی خوبه که یاد گرفتی. اما برای اینکه الان حالت خوب بشه و این میکروب‌ها از بین برن، باید یک داروی مخصوص بهت بدم.»

باربارا تعجب کرده

باربارا کمی ترسید، اما سرش را تکان داد تا دارو را بخورد. بعد از خوردن دارو، کم‌کم احساس کرد حالش بهتر شده است.

از آن روز به بعد، باربارا دیگر توله سگ شیطون قبلی نبود. حالا او می‌دانست که میکروب‌های نامرئی منتظرند!

هر وقت از بازی برمی‌گشت، بدون اینکه مامانش چیزی بگوید، سریع می‌رفت دست‌هایش را می‌شست و اگر خیلی کثیف بود، با خوشحالی به حمام می‌رفت.

باربارا دستش رو میشوره

او می‌خواست همیشه سالم و شاد بماند تا بتواند بدون نگرانی بازی کند!

نکته آموزنده قصه: اگرچه میکروب‌ها با چشم دیده نمی‌شوند، اما برای سلامتی و شادابی، باید همیشه دست‌ها را بشوییم و بهداشت را رعایت کنیم.

اگه تو هم تازگیا عاشق عروسک لبوبو شدی و دوست داری یدونشو داشته باشی، بیا یه نگاهی به صفحه‌ی عروسک لبوبو بنداز!

میلاد تقی زاده نیم‌رخ

درباره نویسنده

عروسک - خرید مدل های خاص و زیبا + قیمت مناسب
خرید عروسک لبوبو یا لابوبو
خرید عروسک
هدیه ای خاص از جنس عروسک
خرید عروسک های خاص و زیبا