بیلی، یک ماشین آتش نشانی خیلی مهربونه!!

یک آتش نشان داد میزنه:
آتش!!! آتش!!!

بقیهی آتش نشانها جواب دادن:
اوه نه!!! زود باشید بریم!!

اما بیلی که همیشه دوست داشت تمیز و براق باشه، با ناراحتی گفت:
ولی من دلم نمیخواد کثیف و خاکی بشم!!

آتش نشان مهربون گفت:
بیلی، حیوونا به تو احتیاج دارن!!

یک آتش نشان دیگه گفت:
بیلی جنگلها به تو احتیاج دارن!

آتش نشان بعدی گفت:
بیلی، مردم به تو احتیاج دارن!!

بیلی با خوشحالی پرسید:
یعنی من واقعا اینقدر مهمم؟

آتش نشانها همه با هم گفتن:
معلومه که تو مهمی!! پس زود باش عجله کن تا بریم!!

بیلی و آتش نشانها رفتن و خیلی زود آتش رو خاموش کردن!

همه با خوشحالی فریاد زدن:
خیلی متشکریم بیلیییی!!
