busy-mother-hen-story-1

مامان مرغه روی تخم مرغ‌هاش نشسته بود! اون حسابی صبر کرده بود تا جوجه‌های نازش، تخم‌ها رو بشکونن و بیان بیرون!

busy-mother-hen-story-2

مامان بزه که داشت از اون جا رد میشد، به مامان مرغه گفت:

آهای مامان مرغه! امروز با من میای به بازار؟!

مامان مرغه گفت:

نه! من خیلی سرم شلوغه! باید روی تخم‌ها بشینم!

busy-mother-hen-story-3

مامان مرغه شروع کرد تخم‌ها رو بشماره!

یک، دو، سه، چهار، پنج، شش! شش تا تخم گرد!

busy-mother-hen-story-4

مامان خوکه که داشت از اون جا رد میشد، به مامان مرغه گفت:

آهای مامان مرغه! امروز با من میای به بازار؟!

مامان مرغه گفت:

نه! من خیلی سرم شلوغه! باید روی تخم‌ها بشینم!

busy-mother-hen-story-5

مامان مرغه دوباره تخم‌هاش رو شمرد:

یک، دو، سه، چهار، پنج، شش! شش تا تخم گرد!

busy-mother-hen-story-6

مامان گاوه که داشت از اون جا رد میشد، به مامان مرغه گفت:

آهای مامان مرغه! امروز با من میای به بازار؟!

busy-mother-hen-story-7

مامان مرغه گفت:

نه! من خیلی سرم شلوغه! باید روی تخم‌ها بشینم!

busy-mother-hen-story-8

مامان مرغه صبر کرد و صبر کرد. اون با خودش گفت:

من دیگه طاقتم تموم شده! پس من کی جوجه‌هام رو میبینم!

busy-mother-hen-story-9

مامان مرغه یک چیزی زیر پرش حس کرد! یعنی داشت چه اتفاقی میوفتاد؟

busy-mother-hen-story-10

مامان مرغه به تخم مرغ‌ها نگاه کرد!

busy-mother-hen-story-11

یک، دو، سه، چهار، پنج، شش!

تیلیک، تیلیک، تیلیک، تیلیک، تیلیک، تیلیک

busy-mother-hen-story-12

شش تا جوجه کوچولو از تخم مرغ‌ها پریدن بیرون!

busy-mother-hen-story-13

مامان مرغه حسابی خوشحال بود! آخه صاحب شش تا جوجه‌ی ناز و مامانی شده بود!

busy-mother-hen-story-14

بعد مامان مرغه یادش اومد که…

امروز، روز بازاره!

مامان بزه، مامان خوکه و مامان گاوه رفته بودن به بازار!

مامان مرغه الان آماده است! اون جوجه‌هاش رو هم با خودش میبره به بازار!

مامان مرغه جوجه‌هاش رو شمرد:

یک، دو، سه، چهار، پنج، شش

شش تا جوجه‌ی ناز

busy-mother-hen-story-15

مامان مرغه و شش تا جوجه‌ی نازش، حسابی توی بازار خوش گذروندن!

busy-mother-hen-story-16

مامان مرغه حسابی خوشحال بود! این جوجه‌های مامانی می‌ارزیدن که مامان مرغه این قدر براشون صبر کنه!

busy-mother-hen-story-17

همین حالا نظر خود را با دیگران به اشتراک بذارید: کلیک کنید

دسته بندی‌های مقاله: داستان کودکانهداستان کودکانه برای سنین 3-0 سالداستان کودکانه برای سنین 6-4 سالداستان های کودکانه کوتاه
امتیاز 3.9 از 5 (43 نفر رای داده‌اند)
3.9 43 رای ها
1 ► امتیاز دهی ◄ 5
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تسنیم
تسنیم
7 ماه قبل

عالی بود.💔💝🩷🧡💛💚💙🩵💜🤎🖤🩶🤍

حلما
حلما
8 ماه قبل

خوب بود

مریم
مریم
1 سال قبل

با سلام . داستان بسیار زیبایی بود و خواهر زاده من عاشق این قصه است.
اما من بجای مامان خوکه از مامان گوسفنده استفاده می کنم.چون در فرهنگ و کشورما خوک جایگاه و ارزشی ندارد و ترجیح میدم بجای استفاده از این حیوون از حیوانات اهلی کنم.

سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

بازگشت به صفحه محصولات