داستان کودکانه جادوگر بدجنس یک روز مهراد به همراه موشیما در ساحل یک دریای زیبا مشغول قدم زدن بودند. آب دریا آنقدر صاف و تمیز بود که میتوانستند ماهیهای… ادمین . 3 سال پیش . 9 دیدگاه دیدگاه 4
داستان کودکانه بچه دیو یک شب مها که بعد از گذراندن یک روز پر از بازی و جنب و جوش خیلی خسته بود، مسواکش را زد و به اتاقش… یاسمین روحانی . 4 سال پیش . 5 دیدگاه دیدگاه 3.6
قصه کودکانه جنگل غول سه چشم یک روز مها و موشیما در پارک سرسبزی بازی میکردند. مها که عاشق سرسره تونلی بود از پلههای آن بالا رفت و با موشیما از… یاسمین روحانی . 4 سال پیش . 5 دیدگاه دیدگاه 3.9