امیلی عاشق رفتن پیش مادربزرگه! مادربزرگ توی باغش لوبیا، سیبزمینی، نعناع، فلفل، پیازچه و گوجهی گیلاسی میکاره!
امیلی به مادربزرگ گفت:
مادربزرگ نگاه کن! یک حفره روی این برگ است!
مادربزرگ جواب داد:
اوه امیلی! من کلی تلاش کردم تا جلوی حشرات و کرمها رو بگیرم تا توی باغچه حفره درست نکنن!
امیلی به برگهها نگاه کرد و گفت:
ولی مادربزرگ! این حفرهها خیلی قشنگن! این یکی شبیه ستاره است!
مادربزرگ با ناراختی گفت:
ولی اگر کرمها و حشرات گیاهان باغچه رو بخورن، امسال هیچ لوبیا یا سیبزمینی برای خوردن نداریم!
امیلی گفت:
پس ما باید حتما گیاهان باغچه رو نجات بدیم!
امیلی فکر کرد و فکرد کرد تا ایدهای به ذهنش رسید.
امیلی یک سطل برداشت و شروع کرد به جمع گردن تموم کرمهای توی باغچه!
امیلی گفت:
مادربزرگ! مادربزرگ! من همهی کرمهای توی باغچه رو جمع کردم! لاغرها و چاقهاشون رو! حتی کرمها پیچ پیچی رو! تو دیگه نیازی نیست نگران کرمهای توی باغچه باشی!
مادربزرگ گفت:
ممنون امیلی! ولی بیا این دوستهای سخت کوشمون رو برگردونیم به باغچه!
امیلی با تعجب گفت:
دوست؟ ولی من فکر کردم که کرمها برای گیاهان باغچه ضرر دارن!
مادربزرگ برای امیلی توضیح داد:
همهی کرمها که ضرر ندارن امیلی! من فقط میخوام کرمهای سبزی که برگها رو میخورن از توی باغچه جمع کنم!
باشه مادربزرگ! پس بیا کرمهای زمینی رو برگردونیم به باغچه!
برای کودک توضیح دهید:
کرمهای زمینی به مواد طبیعی فاسد شده و افتاده توی خاک مثل برگها یا میوههای فاسد، کمک میکنن که زودتر تجزیه بشن. این مواد تجزیه شده مثل کود برای گیاهان هستند!
تازه! کرمهای زمینی توی خاک میخزن و تونلهای کوچولو درست میکنن! این تونلها به آب کمک میکنن تا زودتر و راحتتر به ریشهی گیاه برسه!
خیلی داستانه کم بود🪱🪴🙂
ممنون عالي و اموزنده