مامانم منو خیلی دوست داره! اون همیشه حسابی کار میکنه و من ازش کلی چیز یاد میگیرم!
وقتی مامانم آشپزی میکنه، منم ازش آشپزی یاد میگیرم!
وقتی مامانم به گلها آب میده، منم یاد میگیرم که به گلها آب بدم!
وقتی مامانم لباسها رو میشوره، منم شستن لباسها رو یاد میگیرم!
من از مامانم یاد میگیرم که چطوری لباسها رو پهن کنم تا خشک بشن!
مامانم برای من یک دوچرخه خرید و بهم یاد داد که چطوری دوچرخه سواری کنم!
وقتی که من دوچرخهام رو میرونم، مامانم لبخند میزنه و منو تشویق میکنه!
شب که میشه، مامانم تخت منو آماده میکنه! منم ازش یاد میگیرم که تختم رو آماده کنم!
موقع خواب، مامان برای من قصه میخونه!
و وقتی که من خوابالو میشم، برای من لالایی میخونه!
من مامانمو خیلی دوست دارم!
قصه ی کوتاه ،شیرین📗 و دوست داشتنی
درست مثل بستنی🍦🙃
عالی
خیلی خوب بود ولی کوتاه بود
ممنون و متشکر
خوب بود🤩
خوب بود🥰🥰🥰
خیلی خوب بود ولیقصه ش کوتاه بود
از داستان آموختم که خیلی از کارها را انسان از ملدرش یاد می گیره
مثل امروز که من آشپزی از مامانم یاد گرفتم
ممنون از داستان خوب شما
کوتاه و خوب با کلمات زیبا و جدید
مرسی خیلی جذاب بود