امروز، روز اول مهدکودک نیناست! ولی نینا هنوز بلد نیست فرم مهدکودکشو خودش بپوشه!
![nina-wants-to-get-dressed-story-2](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture1-min-5.jpg)
نینا دوید پیش مادرش تا از اون کمک بخواد!
![nina-wants-to-get-dressed-story-3](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture2-min-6.jpg)
نینا از مامانش پرسید:
مامان! میتونی به من کمک کنی تا فرم مهدکودکمو بپوشم؟!
مامان نینا گفت:
من الان دارم غذا میپزم! وقتی کارم تموم شد بهت کمک میکنم!
![nina-wants-to-get-dressed-story-1-4](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture3-min-6.jpg)
نینا دوید بیرون تا یه نفر دیگه رو برای کمک پیدا کنه!
![nina-wants-to-get-dressed-story-1-5](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture4-min-6.jpg)
نینا به پدرش گفت:
بابا؟! میشه به من کمک کنی فرم مهدکودکمو بپوشم؟
پدر نینا گفت:
من الان دارم به اردکامون غذا میدم! هر وقت کارم تموم شد، بهت کمک میکنم!
![nina-wants-to-get-dressed-story-1-6](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture5-min-6.jpg)
نینا رفت پیش پدربزرگ و گفت:
بابابزرگ! میتونی به من کمک کنی که لباس مهدکودکمو بپوشم؟!
بابا بزرگ گفت:
من الان دارم گاومون رو میبرم به صحرا! وقتی برگشتم میتونم بهت کمک کنم!
![nina-wants-to-get-dressed-story-](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture6-min-6.jpg)
نینا رفت پیش مامانبزرگش و گفت:
مادربزرگ! میشه به من کمک کنی لباس مهدکودکمو بپوشم؟!
مادربزرگ گفت:
من الان دارم برگهای روی زمینو جارو میکنم! وقتی کارم تموم شد بهت کمک میکنم!
![nina-wants-to-get-dressed-story-](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture7-min-6.jpg)
نینا رفت پیش برادرش و گفت:
داداشی! میشه به من کمک کنی که لباس مهدکودمو بپوشم؟
داداش نینا گفت:
من الان میخوام برم باغچه رو آب بدم! وقتی کارم تموم شد، بهت کمک میکنم!
![nina-wants-to-get-dressed-story-9](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture8-min-6.jpg)
نینا که ناراحت شده بود، با خودش فکر کرد:
هیچکس نمیتونه به من کمک کنه!
![nina-wants-to-get-dressed-story-10](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture9-min-5.jpg)
همه خیلی سرشون شلوغه! حالا نینا باید چیکار کنه؟
![nina-wants-to-get-dressed-story-11](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture10-min-5.jpg)
نینا تصمیم گرفت که خودش لباسشو تنش کنه!
اون اولش یکی از دستهاشو کرد توی آستین!
بعدش اون یکی رو!
و بعد یقهی لباسو صاف کرد!
![nina-wants-to-get-dressed-story-12](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture11-min-6.jpg)
و بعد نینا تلاش کرد تا کفشهاشو بپوشه!
![nina-wants-to-get-dressed-story-1-13](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture12-min-6.jpg)
نینا توی آیینه نگاه کرد!
ای وای!
اون اشتباه لباس پوشیده بود!
پشت و روی لباس که برعکس بود!
![nina-ants-to-get-dressed-story-1-14](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture13-min-6.jpg)
همهی خانواده بهش نگاه کردن و زیر لبی خندیدن!
مامان نینا بهش گفت:
من بهت کمک میکنم!
داداشی و بابا گفتن:
ما هم کمکت میکنیم!
![nina-ants-to-get-dressed-story-15](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture14-min-6.jpg)
حالا نینا لباسشو مرتب پوشیده و میخواد بره مهدکودک!
روز خوبی داشته باشی نینا!
![nina-ants-to-get-dressed-story-16](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/03/Capture15-min-5.jpg)