داستان کودکانه گوگولی‌ مگولی‌ها - قسمت اول

روزی روزگاری در یک جای خیلی خیلی دور از سیاره‌ی زمین، یک سیاره‌ی خیلی عجیب وجود داشت که اسمش گوگول بود!! در وسط این سیاره یک مرداب لزج و بد بو وجود داشت که بهش مگول میگفتن!!!

در کنار این مرداب، یک گیاه رشد میکرد که اسمش گیلی ویلی بود و بوش مثل تخم مرغ آب پز فاسد شده بود!! بغل این گیاه، یه عالمه خونه‌ی بامزه و کوچولو وجود داشتن!! توی این خونه‌ها موجوداتی زندگی میکردن که اسمشون گوگولی مگولی بود!!

حالا ممکنه شما از خودتون بپرسین که گوگولی مگولی‌ها دیگه کین؟ اونا اصلا چه شکلین؟

خب من باید بهتون بگم که اونا مهربون‌ترین و بامزه‌ترین موجودات فضایی عالم هستن. بعضیاشون لاغر و بلندن، بعضیاشونم کپلو و کوتاه. البته بعضیاشونم پشمالو هستن و پشمای رنگی دارن!!

یکی از گوگولی مگولی‌ها که اسمش کرکی هست، پوست سبز روشن و موهای نارنجی خیلی خفنی داره!! کرکی همیشه یک لبخند بزرگ روی صورتش هست و خیلی مهربونه ولی متاسفانه یکم فراموشکاره!!

کرکی هر روز صبح که از خواب بیدار می شه یک دوش گرم دوست داشتنی با کارامل بنفش رنگش میگیره!!

آهان!! حتما تا حالا نگفته بودم!! گوگولی مگولی‌ها با کارامل دوش میگردن!! هر گوگولی مگولی یک رنگ کارامل انتخاب میکنه و باهاش دوش میگیره!! بعضی از گوگولی مگولی‌ها حمام کارامل گرم دوست دارن!! بعضی‌ها هم حمام کارامل سرد!!


خلاصه داشتم میگفتم. بعد حمام کارامل، روکو از خونه بیرون میره تا برای صبحانه با دوستاش به کافه‌ی سیارشون یعنی کافه گوگول بره!!

کافه گوگول، بهترین کافه‌ی سیارست. چون یک منطره‌ی عالی از کوه گیلی‌حبابی داره!! همونجور که از اسمش معلومه این کوه بامزه از حباب درست شده!! بعضی وقتا که باد میاد، حبابای روی کوه توی هوا شناور میشن و میترکن!!

حالا به نظرم بهتره که راجع به دوستای کرکی براتون بگم!!

گلوب بهترین دوست کرکیه!! گلوب شبیه یک توپ بزرگ آبیه که همیشه آماده‌ی خوردن خوراکی‌های خوشمزست!! گلوب خیلی خوابالوعه و همیشه خستست و داره خمیازه میکشه!!!


دوست بعدی اسمش کوکو هست که شبیه یک توپ کوچک از خز زرده که هشت پا و سه چشم و دو بینی کوچولو داره!!


و البته اودو که کمی شبیه یک حلزون با رنگ صورتی روشنه و دو تا بازوی نازک و بلند کنار بدنش داره که همش دارن تکون میخورن!!


بیپو هم یک مربع کوچیکه و رنگش نارنجیه!! صدای بیپو مثل یک ربات بلنده و بالای سرش یک آنتن وجود داره که همیشه با صدای خش خش دور خودش میچرخه!!


و در نهایت، تویینکو که صورتی و کرکی با پاهای خیلی بلنده. پاهای تویینکو به قدری بلنده که اغلب به این طرف و اون طرف میخوره.


اون صبح زیبا، گلوب، کوکو، اودو، بیپو و تویینکو همگی منتظر دوستشون کرکی بودن تا با هم صبحانه‌ی مورد علاقشون یعنی گوگول‌کیک بخورن!!

گوگول‌کیک‌ها خیلی خوشمزه و لذیذن. اونا از سیب‌گوگول، خرماگول و توت‌گول درست میشن!!!

این میوه‌ها، میوه‌های سیاره‌ی گوگول هستن!! اونا یکم شبیه سیب و خرما و توت سیاهی هستن که ما اینجا روی زمین داریم!! البته یکم رنگ و شکلشون با میوه‌های زمینی فرق داره. مثلا سیب‌گوگول مربعی و آبیه، خرماگول شکل یک مثلثه و توت‌گول یک دایره‌ی سبزه!!

اون روز وقتی همگی داشتن از خوردن گوگول‌کیک‌های خوشمزه لذت میبردن، گلوب از کرکی پرسید:

کرکی تو هنوزم با کارامل بنفش حموم میکنی؟؟

کرکی با لبخند بزرگی جواب داد:

وای بله!! کارامل بنفش حرف نداره!! پوست منو نرم میکنه و موهام مثل ابریشم صاف و براق میشه!!

گلوب که غمگین به نظر میرسید گفت:

کرکی من واقعا به کمکت احتیاج دارم!! میدونی، امروز صبح که تو وان حمام بودم، یک لحظه احساس گرسنگی شدید کردم و ناگهان دیدم که تموم کارامل حمامم از توی وان غیب شد!!

تویینکو با تعجب فریاد زد:

وااای!! پناه بر برگ‌های بوگندوی گیلی ویلی!! کارامل حمومت کجا غیبش زد؟؟

گلوب پاسخ داد:

توی شکمم دیگه!! من تصادفا یک خمیازه‌ی مگولی بزرگ کشیدم و وقتی به خودم اومدم دیدم که توی یک وان خالی نشستم!!!

اودو پرسید:

وای دوست عزیزم!!! یعنی تموم کارامل حموم رو قورت دادی؟؟

گلوب فریاد زد:

تمومش رو!! تا آخرین قطره!! و الان هیچ کاراملی برای حمام فردا ندارم!!

کرکی گفت:

وای بچه‌ها!! به نظر میاد که امروز باید یک سر بریم به دریاچه‌ی کارامل!! البته امیدوارم که امروز خوش شانس باشیم. چون بعضی روزا کارامل دریاچه سبز میشه!! شما که دلتون نمیخواد توی کارامل سبز حمام کنین؟؟


گلوب پاسخ داد:

اوه، اصلا نه!! کارامل من حتما باید بنفش باشه و هر چقدرم سرد باشه بهتره!!!

کرکی گفت:

پس بعد از خوردن گوگول‌کیک‌ها باید سریع راه بیوفتیم. یادتون نره که حتما باید همتون یک سطل بزرگ با خودتون بیارید!!


گلوب با ناراحتی جیغ زد:

من که سطل بزرگ توی خونمون ندارم!! حالا چیکار کنم؟؟

کرکی گفت:

آهان. خب پس ما باید از جنگل نرمالو بریم تا بتونی از توی غار سطلی، یک سطل برای تو پیدا کنیم!!

گلوب پرسید:

کرکی، تو فکر میکنی که توی جنگل، کرم‌مگول هم وجود داره؟؟

واقعا میخواید بدونید که کرم‌مگول چیه و کرکی و گلوب چجوری به غار سطلی میرسن؟
یا میخواید بدونید که سطل گلوب به اندازه‌ای هست که بتونن کارامل بنفش جمع بکنن؟

یا میخواید بدونی که دریاچه‌ی کارامل سبزه یا رنگش مناسبه؟

پس باید قسمت بعدی داستان گوگولی مگولی‌ها رو بخونید تا ببینید توی سیاره‌ی گوگول چه اتفاقی میوفته!!!

همین حالا نظر خود را با دیگران به اشتراک بذارید: کلیک کنید

دسته بندی‌های مقاله: داستان کودکانهداستان کودکانه برای سنین 6-4 سالداستان کودکانه سریالی گوگولی مگولی‌ها
امتیاز 4 از 5 (43 نفر رای داده‌اند)
4 43 رای ها
1 ► امتیاز دهی ◄ 5
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمدحسن
محمدحسن
1 ماه قبل

خیلی قشنگ بود گوگول مگولی توپولی مپول

کیان آزاد
کیان آزاد
4 ماه قبل

کیان 🥰🥰🥰🥰🥰🥰

دنیز
دنیز
8 ماه قبل

من خیلی خوشم اومد

رایان
رایان
8 ماه قبل

خیلی خیلی خوب

مهرانه ریحانه
مهرانه ریحانه
9 ماه قبل

دخترام میگن چقدر باحال بود
حالا بقیه ش رو از کجا بخونیم ؟

آوین جون💖
آوین جون💖
10 ماه قبل

❤️ممنوناز قصه ی قشنگتون❤️

حانیه
حانیه
1 سال قبل

سلام خیلی داستان قشگ و جالبیه من بابام برام شب ها میخونه لطفا بازم از گوگول ها بنویسید

Samyar
Samyar
1 سال قبل

این قصه توش گلوب چرا همه کاراملاشو خورد
ای کاش دیگه اینکارو نکنه
اینارو مامانم داره برام مینویسه
قصتون عجب گوگولی مگولی هایی داشت
👍😏💪🧠👽

رونیکا
رونیکا
1 سال قبل

عالی بود گوگولیها

لیلا
لیلا
1 سال قبل

عالی بود با بچه‌ها کلی خندیدیم

سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

بازگشت به صفحه محصولات