لوگو موشیما

داستان کودکانه دانه‌ای که بزرگ شد

the-seed-that-grew-story-1
یاسمین روحانی نیم‌رخ

.

.

روزی روزگاری، یه دختر کوچولو، یک فکر به سرش زد! اون، فکرشو چرخوند! اونو دستش گرفت و شکلش رو احساس کرد! اونو گذاشت توی دهنش و طعمش رو چشید! اونو توی دستش گرفت و توی زمین کاشتش! زمین گرم و نرم بود و برای دانه، یک تخت درست کرد! دخترک دانه رو با فکرهایی که…

روزی روزگاری، یه دختر کوچولو، یک فکر به سرش زد!

the-seed-that-grew-story-2

اون، فکرشو چرخوند!

the-seed-that-grew-story-3

اونو دستش گرفت و شکلش رو احساس کرد!

the-seed-that-grew-story-4

اونو گذاشت توی دهنش و طعمش رو چشید!

the-seed-that-grew-story-5

اونو توی دستش گرفت و توی زمین کاشتش!

the-seed-that-grew-story-6

زمین گرم و نرم بود و برای دانه، یک تخت درست کرد!

the-seed-that-grew-story-7

دخترک دانه رو با فکرهایی که از قبل داشت، پوشوند!

the-seed-that-grew-story-

با قلبش اونو گرم کرد و باور داشت که اون میتونه…

the-seed-that-grew-story-89

میتونه یک چیز خیلی بلند باشه!

the-seed-that-grew-story-10

یک چیز پر قدرت!

the-seed-that-grew-story-11

یک چیز خیلی قشنگ!

the-seed-that-grew-story-12

دخترک حسابی کار کرد! اون به دانه آب داد و خاک رو کود داد!

the-seed-that-grew-story-13

دخترک از ریشه‌های با ارزش اون مراقبت کرد!

the-seed-that-grew-story-14

تنه‌ی قدرتمند درخت، شروع کرد به رشد کردن!

the-seed-that-grew-story-15

به سمت آسمون رفت! بدون این که بترسه!

the-seed-that-grew-story-16

درخت به سمت نقطه‌ای بلند و ناشناخته توی آسمون رفت!

the-seed-that-grew-story-17

درخت از اون بالا میتونست دریاچه‌ها و جنگل‌ها رو ببینه! تازه اون میتونست وزش باد رو هم بین شاخه‌هاش حس بکنه! دخترک درخت رو تشویق کرد و بهش کمک کرد تا بالا و بالاتر بره!

the-seed-that-grew-story-18

بالاخره درخت اونقدر رشد کرد که میدونست باید بدون دخترک چیکار کنه! اون زیباترین شکوفه‌های دنیا رو روی شاخه‌هاش داشت که توی باد میرقصیدن! اون حالا یک درخت تنومند و بزرگ بود!

the-seed-that-grew-story-19