عروسک - خرید مدل‌های خاص و زیبا
عروسک - خرید مدل‌های خاص و زیبا
لوگو موشیما
لوگو موشیما

داستان کودکانه این سر و صدا دیگه چیه؟

what's this racket story
یاسمین روحانی نیم‌رخ

.

.

تامی یه پسر شش ساله است که دلش میخواد ویولن بزنه اما همسایه‌هاشون از سر و صدا خوششون نمیاد!

عروسک سالیوان - خرید مدل‌های خاص و زیبا
عروسک سالیوان - خرید مدل‌های خاص و زیبا

تامی یه پسر 6 ساله‌ی معمولیه که هیچی رو بیشتر از موسیقی دوست نداره!

تامی عاشق موسیقیه

تامی عاشق ویولن زدنه! اینقدر این کارو دوست داره که اگر میتونست توی خواب هم ویلن میزد!

تامی عاشق ویولن زدنه

تامی توی یه آپارتمان بزرگ زندگی میکنه و کلی همسایه داره! همه‌ی اونا کلی سر و صدا میکنن اما نه به اندازه‌ی تامی!

تامی توی یه آپارتمان بزرگ زندگی میکنه

هر وقت تامی ویلن میزنه همسایه‌ها داد میزنن:

این سر و صدا دیگه چیه؟

همسایه ها عصبانی‌اند

ولی تامی از این قضیه ناراحت نمیشه! تا زمانی که مامانش بیاد توی اتاق!

تامی ادامه میده

ولی اگر تامی شبا تا دیروقت ویلن میزد، آقای بروس، همسایه‌ی پایینی محکم میکوبید به سقف و میگفت:

این سر وصدا دیگه چیه؟

چون آقای بروس کل روز سر کار میرفت!

آقای بروس عصبانیه

و اگر صبح‌ها ویلن میزد، خانم سالین، همسایه‌ی بالایی، میکوبید به زمین و میگفت:

این سر وصدا دیگه چیه؟ من دارم بچمو میخوابونم!

خانم سالین عصبانیه

تامی کم کم داشت ناامید میشد اما دلش نمیخواست ویلن زدن رو رها کنه! برای همین یه ایده به سرش زد:

خب موقع ناهار ویولن میزنم!

تامی نمیخواد ویلن نزنه

پس وقتی زمان ناهار رسید، تامی رفت کنار پنجره، پنجره رو باز کرد و شروع کرد به ویولن زدن. تا این که یکی از توی خیابون داد زد:

این سر وصدا دیگه چیه؟

تامی خندید و به ویولن زدن ادامه داد!

تامی زمان ناهار ویولن میزنه

بعد تامی یه فکر دیگه به سرش زد! به مامانش گفت:

چطوره که روی پشت بوم تمرین کنم؟

مامانش گفت:

اصلا نمیشه! اونجا خیلی سخته!

تامی یه ایده داره

تامی گفت:

خب پس توی ماشین چی؟

مامان گفت:

ماشین خیلی کوچیکه! ممکنه گوشات اذیت بشه!

پس توی ماشین چی؟

تامی گفت:

خب پس توی پله ها چی؟

مامان با خنده گفت:

اینجوری که همه از سر و صدا اذیت میشن!

خب پس توی پله ها چی؟

تامی رفت توی اتاقش و در رو بست! اما در کامل بسته نشد! تامی ویولنش رو روی زمین هل داد و با ناراحتی نشست و آه کشید! مامانش این صحنه رو دید و ناراحت شد! برای همین رفت تا مثل همه‌ی مامانا فکر کنه و مشکل پسرشو حل کنه!

مامان میخواد فکر کنه

یه مدت گذشت و مامان برگشت و گفت:

تامی عزیزم داریم میریم بیرون! لباس بپوش . جلوی در منتظر باش!

تامی هنوز ناراحت بود اما به حرف مامانش گوش داد!

مامان برگشته

اونا سوار ماشین شدن و تامی پرسید:

مامان کجا داریم میریم؟

مامان گفت:

حالا میبینی!

بعد از مدتی جلوی یه ساختمون بزرگ پارک کردن!

تامی پرسید:

مامان کجاییم؟

مامان گفت:

حالا میبینی!

تامی و مامان توی ماشین

تامی و مامانش از ماشین پیاده شدن و از چندتا پله بالا رفتن تا به دو تا در شیشه ای بزرگ رسیدن!

درهای بزرگ

وقتی تامی در رو باز کرد، حسابی هیجان زده شد. اونجا پر از صندلی بود اما چیز هیجان انگیز این نبود! اونجا پر از بچه هایی بود که هر کدوم یه سازی میزدن! اونجا پر از سر و صدا بود!

همه دارن ساز میزنن

مامان تامی گفت:

برو باهاشون بازی کن! اونا هم مثل تو عاشق موسیقی هستن!

و بعد ویولن تامی رو بهش داد!

اونا هم عاشق موسیقی هستن

حالا همه‌ی همسایه‌ها خوشحال بودن چون تامی یه جایی برای ویولن زدن پیدا کرده بود!

همسایه ها خوشحالن

خب البته اونا خوشحال بودن! تا زمانی که تامی تصمیم گرفت بره کلاس آواز!

تامی میره کلاس آواز

با هر عروسک، یک قصه‌ی شیرین به آغوش کودکت هدیه بده. مشاهده عروسک‌های زیبای موشیما..

عروسک سالیوان - خرید مدل‌های خاص و زیبا
عروسک استیج - خرید مدل‌های خاص و زیبا

آخرین محصولات موشیما

عروسک - خرید مدل‌های خاص و زیبا