the-worlds-best-ice-cream-story-1

آنجلینا دلش بستنی میخواست، اما طعم‌های بستنی‌ها کلی زیاد بود و اون نمیتونست انتخاب بکنه!

the-worlds-best-ice-cream-story-2

آقای بستنی فروش پرسید:

به من بگو که غذاهای مورد علاقه‌ات چیا هستن؟ اینجوری من میتونم بهترین بستنی رو برات پیدا کنم!

the-worlds-best-ice-cream-story-3

آنجلینا گفت:

خب… من خیلی سوشی دوست دارم!

آقای بستنی فروش گفت:

خب! ما که بستنی با طعم سوشی نداریم!

the-worlds-best-ice-cream-story-4

آنجلینا گفت:

خب! من کروسان هم دوست دارم!

آقای فروشنده گفت:

من متاسفم ولی ما بستنی با طعم کروسان هم نداریم!

the-worlds-best-ice-cream-story-5

خب طعم نودل چطور؟

نه!

ساندویچ گوجه فرنگی؟

نه!

انگور؟

آقای بستنی فروش به آنجلینا نگاه کرد و گفت:

نه! ولی بلوبری داریم! به نظرم طعمشون مثل همه!

ولی آنجلینا گفت:

نه! من مثل شما فکر نمیکنم! انگور و بلوبری خیلی با هم فرق دارن!

the-worlds-best-ice-cream-story-6

آقای بستنی فروش گفت:

خب! اونا هر دوتاشون میوه هستن و بنفش هم هستن!

اما آنجلینا سرش رو تکون داد و گفت:

خب بستنی با طعم سوسیس چطور؟

the-worlds-best-ice-cream-story-7

یا ساندویچ تخم مرغ؟

the-worlds-best-ice-cream-story-8

یا اسپاگتی؟

ولی آقای فروشنده هیچ بستنی‌ای با طعم اسپاگتی، ساندویچ تخم مرغ یا سوسیس نداشت!

آنجلینا دوباره شروع کرد به پرسیدن:

لوبیای قرمز؟

نه!

نون سوخاری؟

نه!

سیب زمینی؟

نه!

the-worlds-best-ice-cream-story-9

شکلات؟

آقای بستنی فروش گفت:

صبرکن ببینم! تو گفتی شکلات؟!

آنجلینا گفت:

بله! شکلات!

ولی آقای فروشنده با ناامیدی گفت:

متاسفم! ولی من دیروز آخرین بستنی شکلاتیم رو فروختم!

آقای بستنی فروش گفت:

خب! چطوره که من یک بستنی برات انتخاب کنم! طعمش مثل هیچکدوم از غذاهای مورد علاقه‌ات نیست ولی قول میدم که خیلی خوشمزه باشه!

آنجلینا گفت:

خیلی خب باشه!

و بعد چشم‌هاش رو بست و تا ده شمرد!

وقتی آنجلینا چشم‌هاش رو باز کرد، دید که یک بستنی بروکلی بزرگ اندازه‌ی یک کوه جلوی چشم‌هاشه!

the-worlds-best-ice-cream-story-11

آقای بستنی فروش گفت:

من به این میگم بستنی مخصوص!

آنجلینا بستنی بروکلی رو خورد و حسابی هم ازش لذت برد!

همون لحظه بود که مادرش از توی آشپزخونه اومد سر میز ناهار و گفت:

آهان! تو اینجایی آنجلینا! ببینم! ناهارتو خوردی؟ همه‌ی بروکلی‌هاتو خوردی؟

آنجلینا گفت:

تموم بروکلی‌ها رو خوردم.

مادرش با خنده گفت:

پس حالا اجازه داری که دسر بخوری!

آنجلینا پرسید:

خب! حالا دسر چی هست؟

نظر شما چیه بچه‌ها؟ به نظرتون دسر آنجلینا چی بود؟

the-worlds-best-ice-cream-story-12

همین حالا نظر خود را با دیگران به اشتراک بذارید: کلیک کنید

دسته بندی‌های مقاله: داستان کودکانهداستان کودکانه برای سنین 6-4 سالداستان های کودکانه کوتاه
امتیاز 3.9 از 5 (70 نفر رای داده‌اند)
3.9 70 رای ها
1 ► امتیاز دهی ◄ 5
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کارن
کارن
25 روز قبل

خیلی قصه خوبی بود.به نظرم دسر انجلینا باید بستنی شکلاتی باشه. داستان جالب بود 🙏🙏🙏

ممد
ممد
1 ماه قبل

عالی

کیان 🥰 😘 آزاد🥰😘😍🤩💮کیان
کیان 🥰 😘 آزاد🥰😘😍🤩💮کیان
1 ماه قبل

کیان🧡🥰🤩😘🍧🥐

باران
باران
3 ماه قبل

بنظرم دسر آنجلینا بستنی بروکلی بود 🍦🥦

النا ❤️💜
النا ❤️💜
3 ماه قبل

بنظر من دسر شکلاتی یا عربی داشتند 😊☺️

النا
النا
8 ماه قبل

خیلی قصه خوبی بود
من فکر میکنم که دسر کارامل شکلاتی تلخ بود

رضا
رضا
9 ماه قبل

بنَظرم بَستَنی دونات بود

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط رضا
حلما
حلما
9 ماه قبل

آنجلينا دسرش بستني شكلاتي بود🍧🍧🍧🍧🍧

نیکا ابراهیمی
نیکا ابراهیمی
2 سال قبل

‌به نظرم دسر بروکلی مادرش آماده کرده بود

آرشیدا
آرشیدا
پاسخ به  نیکا ابراهیمی
2 ماه قبل

کیک شکلاتی

سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

بازگشت به صفحه محصولات