the-great-tidy-up-story-1

وقتی که پرستار بچه داره چرت میزنه، خواهر بزرگه میگه:

قراره کلی به ما خوش بگذره!

برادر کوچیکه میگه:

اوه آره! ولی قراره چی کار کنیم؟

the-great-tidy-up-story-2

خواهر بزرگه میگه:

ما میخواییم خونه رو برای مامان و بابا تمیز کنیم!

برادر کوچیکه میگه:

نه این اصلا باحال نیست! من تمیزکاری رو دوست ندارم!

the-great-tidy-up-story-3

خواهر بزرگه میگه:

ولی مامان و بابا حسابی خوشحال میشن! بذار بهت نشون بدم که چقدر میتونیم خوش بگذرونیم!

the-great-tidy-up-story-4

اول باید اسباب بازی‌هامون رو جمع و جور کنیم!

the-great-tidy-up-story-5

حالا باید پله‌ها رو جارو بکشیم!

the-great-tidy-up-story-6

حالا باید ظرف‌ها رو بشوریم!

the-great-tidy-up-story-7
the-great-tidy-up-story-8

حالا نوبت به شستن پنجره‌ها رسیده!

the-great-tidy-up-story-9

باید زمین رو هم دستمال بکشیم!

the-great-tidy-up-story-10

شستن لباس‌ها رو هم نباید فراموش کنیم!

the-great-tidy-up-story-15

الان باید لباس‌ها رو پهن کنیم تا خشک بشن!

the-great-tidy-up-story-12

مامان و بابا که از بیرون رسیدن، اونا داد زدن:

سوپراااااایز!

the-great-tidy-up-story-13
the-great-tidy-up-story-14

پرستار بچه گفت:

من تموم مدت داشتم اونا رو نگاه میکردم!!!!! اونا مثل دو تا فرشته بودن!

the-great-tidy-up-story-15

همین حالا نظر خود را با دیگران به اشتراک بذارید: کلیک کنید

دسته بندی‌های مقاله: داستان کودکانهداستان کودکانه برای سنین 6-4 سالداستان های کودکانه کوتاه
امتیاز 4.2 از 5 (37 نفر رای داده‌اند)
4.2 37 رای ها
1 ► امتیاز دهی ◄ 5
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سامیار
سامیار
9 روز قبل

من قصه تون رو دوست داشتم
ممنون

النا
النا
3 ماه قبل

1خیلی کم بود
2 اصلأ جالب نبود
🤬🤬🤬🤬😾

حلما
حلما
6 ماه قبل

كم بود

سبد خرید

0
image/svg+xml

No products in the cart.

بازگشت به صفحه محصولات