خانم پنگوئن به شوهرش گفت:
من آرزو میکنم که یک خونهی قشنگ داشتم! من اصلا دوست ندارم وسط این شلوغی و کثیفی زندگی کنم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-2](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture1-min-20.jpg)
آقای پنگوئن گفت:
خانم پنگوئن عزیز! اصلا نگران نباش! ما برای تو یک خونهی بزرگ میسازیم! یک خونه که شبیه قصر باشه!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-3](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture2-min-20.jpg)
پس خانوادهی پنگوئن شروع کردن به کار کردن! سیسی که کلافه شده بود، گفت:
این ماسهها منو میخارونن!
وندی گفت:
این اندازهگیریها اصلا درست نیستن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-4](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture3-min-20.jpg)
گابی گفت:
من گرسنمه! من گرسنمه!
خانم پنگوئن آه بلندی کشید! آخه همه داشتن غر میزدن و از زیر کار در میرفتن! فقط خانم پنگوئن داشت همهی کارها رو انجام میداد!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-5](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture4-min-18.jpg)
در نهایت، بالاخره ساختن قصر تموم شد!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-6](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture5-min-20.jpg)
ولی یک موج بزرگ اومد و قصر شنی قشنگ خانم پنگوئن رو شست با خودش برد!
آقای پنگوئن گفت:
اشکال نداره! دوباره تلاش میکنیم! یک قصر قشنگ دیگه میسازیم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-7](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture6-min-19.jpg)
آقای پنگوئن بچههاش رو صدا زد و گفت:
بچهها زود باشید بیایید! باید برای مامان یک قصر محکم از سنگ بسازیم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-8](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture7-min-20.jpg)
پس خانوادهی پنگوئنها دوباره مشغول کار خونه سازی شدن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-9](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture8-min-17.jpg)
سیسی با غر و لند گفت:
این سنگها خیلی سنگینن!
وندی گفت:
همهی اندازهگیری هامون اشتباهن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-10](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture9-min-18.jpg)
گابی گفت:
من هنوز گرسنمه!!! من هنوز گرسنمه!!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-11](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture10-min-18.jpg)
بالاخره ساختن قصر سنگی تموم شد! اما یک باد بزرگ اومد و قصر رو خراب کرد و سنگها رو ریخت روی زمین!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-12](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture11-min-14.jpg)
خانم پنگوئن که عصبانی شده بود، فریاد زد:
من خسته شدم! من دیگه هیییییییییچ کاری انجام نمیدم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-13](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture12-min-13.jpg)
آقای پنگوئن گفت:
بیایید دوباره تلاش کنیم!
سیسی گفت:
من هیچی به ذهنم نمیرسه!! این کار خیلی سخته!
وندی گفت:
ما هیچ سیمانی نداریم! بدون سیمان که نمیشه یک قصر درست و حسابی ساخت!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-14](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture13-min-10.jpg)
گابی گفت:
من گرسنمه! من گرسنمه!
خانم پنگوئن آه بلندی کشید! اون فکر میکرد که هیچوقت قرار نیست به قصر قشنگش برسه!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-15](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture14-min-10.jpg)
خانم پنگوئن با ناراحتی گفت:
آخه به این شلوغی و خرابی نگاه کنید! اینجوری که نمیشه خونه ساخت!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-16](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture15-min-9.jpg)
خانم پنگوئن فکر کرد و فکر کرد تا بالاخره یک فکر خوب به ذهنش رسید!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-17](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture16-min-7.jpg)
خانم پنگوئن رو به سیسی گفت:
سیسی! برو و چوب پیدا کن!
و بعد رو به وندی کرد و گفت:
وندی! برو و تور پیدا کن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-18](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture17-min-7.jpg)
خانم پنگوئن به گابی گفت:
گابی برو یک عالمه پلاستیک پیدا کن!
و در نهایت به آقای پنگوئن گفت:
آقای پنگوئن! لطفا چکش رو بیار!
اونا کل روز با کمک هم کار کردن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-19](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture18-min-7.jpg)
سیسی گفت:
من خسته شدم!
مامان پنگوئن گفت:
باید به کارمون ادامه بدیم!
وندی گفت:
این اندازهگیریها غلطن!
خانم پنگوئن گفت:
باید به کارمون ادامه بدیم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-20](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture19-min-7.jpg)
گابی گفت:
من گرسنمههههه! من گرسنمههههه!
مامان پنگوئن گفت:
گابی! ما باید به کارمون ادامه بدیم!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-21](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture20-min-4.jpg)
بابا پنگوئن گفت:
این قصر، یک قصر فوقالعاده میشه!
خانم پنگوئن گفت:
آفرین بچهها! کار همتون عالیه!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-22](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture21-min-2.jpg)
پس اونا سخت کار کردن…
و کار کردن…
و کار کردن…
و در نهایت خونهی زیبای اونا تکمیل شد!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-23](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture22-min-2.jpg)
قصر اونا خیلی خیلی زیبا شده بود!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-24](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture23-min-2.jpg)
بابا پنگوئن به خانم پنگوئن گفت:
به قصرت خوش اومدی عزیزم!
و بعد دستهاش رو به هم زد!
خانم پنگوئن گفت:
از همتون خیلی ممنونم! این یک قصر خیلی عالی و قشنگه!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-25](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture24-min-2.jpg)
گابی گفت:
من هنوز گرسنمه! میشه به من غذا بدید؟!
خانم پنگوئن یک ماکارونی خیلی خوشمزه پخت و همه در قصرشون با هم یک شام مفصل خوردن!
![mrs-penguins-perfect-palace-story-26](https://mooshima.com/wp-content/uploads/2022/02/Capture25-min-1.jpg)
تصاویر بسیار جذاب و خنده دار بود
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خوب بود
عالی و آموزنده بود