لوگو موشیما
لوگو موشیما

قصه کودکانه قلب بزرگ پاپی

قصه کودکانه قلب بزرگ پاپی
میلاد تقی زاده نیم‌رخ

.

.

.

3.6

یک توله‌سگ کوچک به نام پاپی پس از آنکه می‌فهمد هر کسی هدف ویژه‌ای در زندگی دارد، استعداد واقعی خود را به عنوان یک سگ نجات پیدا می‌کند.

عروسک لبوبو
عروسک لبوبو

در یک مزرعه‌ی آرام، توله‌سگی کوچک به نام «پاپی» با پدر و مادرش زندگی می‌کرد.

پاپی هر روز با دوستانش بازی می‌کرد، دنبال پروانه‌ها می‌دوید و از زندگی‌اش لذت می‌برد، اما کم‌کم احساس کرد دلش می‌خواهد کار مهمی انجام دهد.

پاپی در حال بازی کردنه

یک روز غروب، کنار مادرش نشست و گفت:

«مامان، من دیگه نمی‌خوام فقط بازی کنم. می‌خوام یه کاری انجام بدم که مفید باشه، مثل آدم‌ها!»

پاپی میخواد کار مفید انجام بده

مادر لبخندی زد و گفت:

«چه عالی پسرم! ولی هر کاری سختی خودش رو داره. دوست داری از کجا شروع کنی؟»

فردای آن روز، پاپی تصمیم گرفت در مزرعه کمک کند.

او سطل آب را برداشت تا به مرغ‌ها آب بدهد، اما سطل آن‌قدر سنگین بود که آب روی خودش ریخت و همه خندیدند.

پاپی آب رو میریزه روی خودش

بعد رفت تا به گوسفندها کمک کند و آن‌ها را به طویله ببرد، اما یکی از گوسفندها از دستش فرار کرد و پاپی توی گل افتاد!

پاپی میفته توی گل

پاپی خسته و ناراحت به خانه برگشت و گفت:

«من برای هیچ کاری خوب نیستم… فقط خرابکاری می‌کنم!»

پدرش کنارش نشست و با صدای آرام گفت:

«نه پاپی، تو فقط هنوز کاری که برایش ساخته شدی رو پیدا نکردی. هر سگی یه توانایی خاص داره.»

پدر پاپی باهاش حرف میزنه

پدرش شروع کرد به توضیح دادن:

«بعضی از سگ‌ها، سگ پلیس هستن. اون‌ها با بوی قوی‌شون، کمک می‌کنن آدم‌های بد رو پیدا کنن و از مردم محافظت کنن.»

سگ پلیس

چشمان پاپی برق زد:

«واو! یعنی من می‌تونم جلوی دزدها رو بگیرم؟!»

مادر ادامه داد:

«بعضی سگ‌ها هم آتش‌نشان هستن. اون‌ها وقتی جایی آتیش می‌گیره، با شجاعت وارد می‌شن و به آدم‌هایی که گیر افتادن کمک می‌کنن.»

سگ آتش‌نشان

پاپی با دقت گوش داد.

پدر گفت:

«یه گروه دیگه هم هستن، سگ‌های جست‌وجو و نجات. اون‌ها آدم‌هایی که گم شدن رو با بو کشیدن پیدا می‌کنن.»

سگ نجات

مادر لبخند زد و افزود:

«و بعضی سگ‌ها هم راهنما هستن؛ به آدم‌هایی که چشمشون نمی‌بینه کمک می‌کنن تا بتونن راهشون رو پیدا کنن. اون‌ها صبور و مهربون هستن.»

سگ راهنما

پاپی مدتی فکر کرد. او خودش را در نقش‌های مختلف تصور کرد: پلیس، آتش‌نشان، سگ نجات، یا راهنما… اما بیشتر از همه، دلش می‌خواست به دیگران کمک کند، هر طور که می‌تواند.

او با هیجان اعلام کرد:

«می‌خوام سگ نجات بشم! چون دوست دارم آدم‌هایی رو که نیاز به کمک دارن پیدا کنم!»

پدر و مادرش با افتخار به او نگاه کردند.

از آن روز به بعد، زندگی پاپی تغییر کرد. او دیگر فقط دنبال پروانه‌ها نمی‌دوید، بلکه با پشتکار تمرین می‌کرد.

یاد گرفت چطور بوهای مختلف را از هم تشخیص دهد، چگونه از میان موانع سخت عبور کند و مهم‌تر از همه، یاد گرفت که هرگز تسلیم نشود.

پاپی در حال تمرین برای قهرمان شدن

تمرین‌ها سخت بود. گاهی خسته می‌شد و دلش می‌خواست دوباره به بازی‌های ساده‌ی قدیمی برگردد، اما هر بار که به یاد می‌آورد که می‌تواند یک قهرمان واقعی باشد، انرژی می‌گرفت و دوباره تلاش می‌کرد.

چند ماه بعد، یک تیم حرفه‌ای از سگ‌های نجات برای آموزش به مزرعه‌ی آن‌ها آمدند.

سگ‌های نجات

پاپی با تمام توانایی‌هایی که یاد گرفته بود، در آزمون ورودی شرکت کرد و با موفقیت پذیرفته شد. او حالا عضوی از یک گروه قهرمان بود!

پاپی عضو گروه نجات شد

اولین مأموریت واقعی او، پیدا کردن یک دختربچه‌ی کوچک بود که در جنگل انبوه کنار مزرعه گم شده بود.

هوا داشت تاریک می‌شد و همه نگران بودند. پاپی با تمرکز کامل، بوی لباس دخترک را دنبال کرد.

پاپی دنبال دختر بچه گم شده می‌گرده

او از بین بوته‌ها گذشت، از روی یک رودخانه‌ی کوچک پرید و بالاخره، دخترک را دید که زیر یک درخت بزرگ، ترسیده و تنها نشسته بود.

دختر بچه ترسیده

پاپی به آرامی به سمت او رفت و دستش را لیسید. دخترک با دیدن پاپی لبخند زد و او را بغل کرد.

پاپی دختر بچه رو پیدا کرد

پاپی با صدای بلند پارس کرد تا تیم نجات جایشان را پیدا کنند. وقتی تیم رسید و دخترک را به آغوش پدر و مادرش برگرداند، قلب پاپی از خوشحالی و غرور می‌تپید. این بهترین احساس دنیا بود!

پدر و مادر دخترشون رو بغل کردن

وقتی شب به خانه برگشت، خسته اما خوشحال بود. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت:

«دیدی پسرم؟ هرکسی توی دنیا یه نقشی داره. فقط باید با تلاش و صبر پیداش کنه.»

مادر پاپی او را نوازش میکند

پاپی با لبخندی بزرگ و چشمانی که از رضایت برق می‌زد، گفت:

«حالا می‌دونم مفید بودن یعنی چی! یعنی پیدا کردن جای خودت تو دنیا و کمک کردن به دیگران.»

از آن روز به بعد، پاپی به یکی از بهترین سگ‌های نجات تبدیل شد و فهمید که قهرمان بودن به اندازه‌ی جثه نیست، بلکه به اندازه‌ی قلبی است که برای کمک به دیگران می‌تپد.

پاپی خیلی خوشحاله

نکته آموزنده قصه: تلاش و صبر، به شما کمک می‌کند تا هدف منحصر به فرد خود را پیدا کرده و از استعدادتان برای کمک به دیگران استفاده کنید.

اگه تو هم تازگیا عاشق عروسک لبوبو شدی و دوست داری یدونشو داشته باشی، بیا یه نگاهی به صفحه‌ی عروسک لبوبو بنداز!

میلاد تقی زاده نیم‌رخ

درباره نویسنده

Stories for Kids
Bedtime Stories
عروسک - خرید مدل های خاص و زیبا + قیمت مناسب
خرید عروسک لبوبو یا لابوبو
خرید عروسک
هدیه ای خاص از جنس عروسک
خرید عروسک های خاص و زیبا